جنگ روانی از منظر قرآن و سیره نبوی
شنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۲۹ ب.ظ

مقدمه
تاریخ جنگ روانی از تاریخ حیات بشر جدا نیست،
اما همیشه با این عنوان به کار گرفته نشده است و مانند سایر مفاهیم، در
بستر تاریخ و همراه با مقتضیات زمان و مکان، متحول بوده و سیر تطور خود را
تا به امروز پیموده است، به گونهای که در عصر حاضر، با استفاده از
فنآوری، بر پیچیدگی آن افزوده شده است.
در تعریف جنگ روانی، آمده است: «استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در خصوصیات فکری دشمن، با توسل به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی شود» . (1)
در قرآن کریم، آیات زیادی وجود دارد که بیشتر آنها ناظر به جنگهای صدر اسلام در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میباشد.بخشی از این آیات در مقام پاسخگویی به جنگ روانی دشمن بوده و در صدد است که آنها را خنثی کند، بخش دیگری از آیات، که جنبه تعرضی دارد، میخواهد روحیه طرف مقابل را تحت تاثیر قرار داده، به تسلیم وادارد; بخشی دیگر از آیات نیز در زمانی که مسلمانان احساسضعف وشکست میکنند، درصدد تقویت روحیه آنان است.
با مطالعه سنت نیز میتوان روایات متعددی را در این زمینه ذکر کرد.از مهمترین روایات در این باب، روایاتی است که حاکی از جواز به کاربردن خدعه در جنگ است: «الحرب خدعة» . (2)
جنگ روانی از مصادیق بارز «خدعه» به معنای «مکر، حیله و فریب» است. (3)
در فقه اسلامی، خدعه در جنگ جایز است.علامه حلیرحمه الله در کتابهای تذکره و منتهی بر این مطلب، ادعای اجماع نموده است. (4)
روایاتی که علمای اسلام برای جواز خدعه در جنگ بدان استدلال نمودهاند، گویای جواز جنگ روانی است.
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله با نقشی همه جانبه، که در جنگها به کار گرفته بود، دگرگونی بزرگی در آیین نبردهای جدید به وجود آورد.وی جنگ را به تمام جبههها کشاند و از هر سلاحی که میتوانستبهره گرفت; همچنان که نبرد همه جانبه در تمام جبههها جریان داشت، «جنگ روانی» نیز با شدت مورد استفاده قرار میگرفت. جنگهای مسلحانه نتیجه عوامل نظامی، اقتصادی و روانی است و به همین دلیل به «نبرد همه جانبه» تعبیر میشود. (5)
قرآن کریم به مسلمانان ماموریت داده است تا کلیه نیروها و امکاناتی را که میتوان در راه جنگ و دفاع و رسیدن به قدرتی بازدارنده به خدمت درآورد، فراهم کنند: «و شما بر (مقابله) با آنها، هر چه در توان دارید، از آلات جنگی و اسبان تازه نفس و آماده، برای تهدید و ترساندن دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم آورید.و بر دیگران که شما بر دشمنی آنان مطلع نیستید و خدا به آنها آگاه است نیز مهیا باشید و...» (انفال 8: 60) مرحوم طبرسی در اینباره مینویسد: «اطلاق آیه "من قوه" شامل انواع سلاحها، افراد آموزشدیده، تاسیسات و آموزشگاههای نظامی، استحکامات، وحدت صفوف و نیروها، تلاش و تکاپوی ملی، رشد و قدرت و استقلال اقتصادی، موضع برتر سیاسی، استحکام باورهای ایدئولوژیک و بالاخره، هر آنچه از پشتوانه مادی و معنوی که میتوان به خدمت جنگ درآورد، میگردد» . (6)
با توجه به گستره بحث «جنگ روانی در قرآن و سیره نبوی» ، از میان ابزارها و مکانیسمهای جنگ روانی، در این نوشتار، فقط موضوع «شایعه» مورد بررسی قرار میگیرد.
در تعریف جنگ روانی، آمده است: «استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در خصوصیات فکری دشمن، با توسل به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی شود» . (1)
در قرآن کریم، آیات زیادی وجود دارد که بیشتر آنها ناظر به جنگهای صدر اسلام در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میباشد.بخشی از این آیات در مقام پاسخگویی به جنگ روانی دشمن بوده و در صدد است که آنها را خنثی کند، بخش دیگری از آیات، که جنبه تعرضی دارد، میخواهد روحیه طرف مقابل را تحت تاثیر قرار داده، به تسلیم وادارد; بخشی دیگر از آیات نیز در زمانی که مسلمانان احساسضعف وشکست میکنند، درصدد تقویت روحیه آنان است.
با مطالعه سنت نیز میتوان روایات متعددی را در این زمینه ذکر کرد.از مهمترین روایات در این باب، روایاتی است که حاکی از جواز به کاربردن خدعه در جنگ است: «الحرب خدعة» . (2)
جنگ روانی از مصادیق بارز «خدعه» به معنای «مکر، حیله و فریب» است. (3)
در فقه اسلامی، خدعه در جنگ جایز است.علامه حلیرحمه الله در کتابهای تذکره و منتهی بر این مطلب، ادعای اجماع نموده است. (4)
روایاتی که علمای اسلام برای جواز خدعه در جنگ بدان استدلال نمودهاند، گویای جواز جنگ روانی است.
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله با نقشی همه جانبه، که در جنگها به کار گرفته بود، دگرگونی بزرگی در آیین نبردهای جدید به وجود آورد.وی جنگ را به تمام جبههها کشاند و از هر سلاحی که میتوانستبهره گرفت; همچنان که نبرد همه جانبه در تمام جبههها جریان داشت، «جنگ روانی» نیز با شدت مورد استفاده قرار میگرفت. جنگهای مسلحانه نتیجه عوامل نظامی، اقتصادی و روانی است و به همین دلیل به «نبرد همه جانبه» تعبیر میشود. (5)
قرآن کریم به مسلمانان ماموریت داده است تا کلیه نیروها و امکاناتی را که میتوان در راه جنگ و دفاع و رسیدن به قدرتی بازدارنده به خدمت درآورد، فراهم کنند: «و شما بر (مقابله) با آنها، هر چه در توان دارید، از آلات جنگی و اسبان تازه نفس و آماده، برای تهدید و ترساندن دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم آورید.و بر دیگران که شما بر دشمنی آنان مطلع نیستید و خدا به آنها آگاه است نیز مهیا باشید و...» (انفال 8: 60) مرحوم طبرسی در اینباره مینویسد: «اطلاق آیه "من قوه" شامل انواع سلاحها، افراد آموزشدیده، تاسیسات و آموزشگاههای نظامی، استحکامات، وحدت صفوف و نیروها، تلاش و تکاپوی ملی، رشد و قدرت و استقلال اقتصادی، موضع برتر سیاسی، استحکام باورهای ایدئولوژیک و بالاخره، هر آنچه از پشتوانه مادی و معنوی که میتوان به خدمت جنگ درآورد، میگردد» . (6)
با توجه به گستره بحث «جنگ روانی در قرآن و سیره نبوی» ، از میان ابزارها و مکانیسمهای جنگ روانی، در این نوشتار، فقط موضوع «شایعه» مورد بررسی قرار میگیرد.
تعریف شایعه
آنچه
عموما «شایعه» نامیده میشود، عبارت از شرح، پیشبینی و توصیف رخدادهایی
است که غالبا در قالب غیررسمی و تایید نشده توسط منابع مسؤول شکل میگیرد،
ولی با این وجود، از سوی بخش عظیمی از تودهها به طور جدی مورد قبول قرار
میگیرد.در مطالعه «شایعه» با دو تصور مختلف مواجه هستیم.برخی آن را یک
پیام میدانند که از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد، با این ملاحظه که
فرد آغازین زنجیره انتقال، یک شاهد عینی است که گزارش او با حقیقت مطابق
بوده و تحریفها در فرایند انتقال صورت میگیرد.عنصر اساسی و تحلیل، همان
گزارش، و مساله اصلی آن، بیان علت انتقال است.از آنجا که حالت طبیعی
ارتباطات، یک هنجار درست فرض میشود، شایعه، یک حالت مرضی و نابهنجار به
حساب میآید.برخی دیگر شایعه را ترسیم و نمایش مختصر یک واقعه تصور میکنند
که در تعامل مردمی که درگیر حادثهاند، به طور فشرده بیان میشود.در این
دیدگاه، عنصر تحلیل، موقعیت و شرایط است و مساله اصلی معلوم کردن این نکته
است که آن موضوع چگونه تفسیر میشود. (7)
آلپورت و پستمن در کتاب روانشناسی شایعه، «شایعه» را چنین تعریف میکنند: «شایعه اصطلاحی است که به یک اندیشه واقعی معین و ارائه شده اطلاق میگردد تا شنونده بدان باور یابد.شاید معمولا از فردی به فرد دیگر، از طریق کلمات شفاهی انتقال مییابد، بی آنکه نیاز به دلیل و مدرکی داشته باشد» . (8)
در تعریف دیگری آمده است: «شایعه، ترویجخبری ساختگی است و واقعیت ندارد و بر پایه بزرگنمایی، رعبآفرینی و یا تحریف استوار است، در بیان چنین خبری، جنبه کمرنگی از حقیقت و یا تفسیری خلاف واقع از خبری صحیح گنجانده شده است، هدف از پخش چنین خبری، تاثیر نهادن بر افکار عمومی، ملی، جهانی و یا نوعی دستیابی به اهداف سیاسی، نظامی و یا اقتصادی در قلمرو یک کشور یا جهان است» . (9)
شایعه میتواند در زمینههای گوناگونی مانند جنگ، شورشها و هیجانات، حوادث ناگوار، افزایش قیمتها، روابط سیاسی و مسائل اقتصادی بروز نماید و از آنجا که دارای زمینهها و موضوعهای خاصی است، توجه بدان موقتی است; در شرایط مساعد، ظهور میکند و با فقدان شرایط از بین میرود.شایعه لزوما ساخته ذهن و خیال، دور از واقعیت و یا دروغ محض نیست، بلکه میتواند در شکلگیری و انتشار، بعد کمرنگی از حقیقت را در خود داشته باشد.
در زبان قرآن، واژههایی که به نوعی میتوانند مفهوم شایعه (اخباری که صحت و سقم آن به تایید نرسیده است) را افاده کند، به چشم میخورد. «خرص» ، «تقول» و «اختلاق» از این نمونهها هستند. «خرص» ، گفتاری استبر اساس ظن و تخمین ساخته و پرداخته شود، خواه با واقعیت مطابق باشد یا خیر. (10)
قرآن کریم میفرماید: «آنچه میگویند از روی نادانی است و جز از روی خرص سخن نمیگویند.» (زخرف: 20) در آیه دیگری میفرماید: «مرگ بر خراصون; آنان که به غفلت در جهل فرو ماندهاند.» (ذاریات: 10- 11) از این آیات برمیآید که عنصر اساسی خرص، ظن و گمان و زمینه مشوب به ناآگاهی است و خرص لزوما خلاف واقع نیست، از اینرو، تفسیر خرص به «کذب» درستبه نظر میرسد.
کلمه «تقول» ، که با لفظ «علیه» متعدی میشود، به معنای نسبت دادن چیزی به کسی است، بدون هیچگونه استناد و دلیل.قرآن کریم میفرماید: «و اگر پیامبر برخی سخنان را از خود بر ما ببندد...» (الحاقه: 44) این واژهها نیز عبارت از بافتن سخنان و مطالبی است که به تایید نرسیده.
واژه «اختلاق» نیز معنای لفظ پیشین را دارد، در قرآن کریم آمده است: «ما در این آخرین آئین، چنین سخنی نشنیدهایم و این جز بافته و پرداخته نیست.» (ص: 7) کلماتی نیز به فرایند شایعهپراکنی و بعضا به اهداف آن اشاره دارد; از آن جمله است; شیوع، اذاعه و ارجاف. «شیوع» و «اشاعه» به معنای پراکندن، گسترش و انتشار آمده است.از اینرو، میگویند: "شاع الحدیث و التسر و اشاعه صاحبه و رجل مشیاع" (11) در قرآن کریم، در بیان ماجرای «افک» آمده است: «برای کسانی که دوست دارند درباره مؤمنان تهمت زنا شایع شود، در دنیا و آخرت، عذابی دردآور مهیاست.» (نور: 19) واژه «اذاعه و ذیوع» به معنای ظهور و انتشار است.گویند: «رجل مذیاع» ; یعنی کسی که راز را افشا میکند و جمع آن «مذاییع» است. (12)
حضرت علی علیه السلام در وصف مؤمنان راه یافته میفرماید: «نه مفسدهجو هستند و نه فتنهانگیز، نه در پی اظهار و اشاعه (فحشا) هستند و نه مردمی سفیه و لغوگو» . (13)
لفظ «اذاعه» علاوه بر معنای «انتشار و پراکندن» ، بر «اظهار» نیز دلالت دارد.قرآن کریم میفرماید: «و چون خبری، چه ایمنی و چه ترس، به آنهابرسد، آن را درهمه جااظهارمیکنند.» (نساء: 83) واژه «ارجاف» نیز - چنانکه پیش از این گفته شد - به معنای اشاعه باطل و اخبار دلهرهآور و نگرانکننده است.این کلمه در اصل به معنای اضطراب است، به این دلیل، به دریا «رجاف» گویند; زیرا در لرزش و جنبش است. «ارجاف مردم به چیزی» به معنای پخش اخباری است که موجب پریشانی و سراسیمگی شود.بنابراین، واژه ارجاف به هدف شایعهپراکنی نیز اشاره دارد.
قرآن کریم در سوره نور، نحوه انتقال و انتشار شایعه را (در حدیث افک) چنین تشریح میکند: «آنگاه که سخن را از دهان یکدیگر میگرفتید و چیزی بر زبان میراندید که درباره آن هیچ نمیدانستید، میپنداشتید که کاری خرد و آسان است و حال آنکه نزد خدا کاری بزرگ بود.» (نور: 15) «تلقی» گرفتن سخنی است که دیگری گفته و تقیید آن به «السنه» برای دلالتبر آن است که خبر مزبور بدون تحقیق و تدبر، زبان به زبان میگردد.جمله «و تقولون بافواهکم» عطف بر جمله گذشته است و در حقیقت، تفسیر آن محسوب میشود. (14)
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که «شایعه» خبری است که زبان به زبان میگردد و بدون هیچگونه تفحص و تحقیق و حصول یقین از صحتیا سقم آن، به صورت شفاهی میان افراد انتشار مییابد و اگرچه به نظر خرد و آسان میآید، ولی میتواند پیامدهای گران و زیانباری برای جامعه داشته باشد.
آلپورت و پستمن در کتاب روانشناسی شایعه، «شایعه» را چنین تعریف میکنند: «شایعه اصطلاحی است که به یک اندیشه واقعی معین و ارائه شده اطلاق میگردد تا شنونده بدان باور یابد.شاید معمولا از فردی به فرد دیگر، از طریق کلمات شفاهی انتقال مییابد، بی آنکه نیاز به دلیل و مدرکی داشته باشد» . (8)
در تعریف دیگری آمده است: «شایعه، ترویجخبری ساختگی است و واقعیت ندارد و بر پایه بزرگنمایی، رعبآفرینی و یا تحریف استوار است، در بیان چنین خبری، جنبه کمرنگی از حقیقت و یا تفسیری خلاف واقع از خبری صحیح گنجانده شده است، هدف از پخش چنین خبری، تاثیر نهادن بر افکار عمومی، ملی، جهانی و یا نوعی دستیابی به اهداف سیاسی، نظامی و یا اقتصادی در قلمرو یک کشور یا جهان است» . (9)
شایعه میتواند در زمینههای گوناگونی مانند جنگ، شورشها و هیجانات، حوادث ناگوار، افزایش قیمتها، روابط سیاسی و مسائل اقتصادی بروز نماید و از آنجا که دارای زمینهها و موضوعهای خاصی است، توجه بدان موقتی است; در شرایط مساعد، ظهور میکند و با فقدان شرایط از بین میرود.شایعه لزوما ساخته ذهن و خیال، دور از واقعیت و یا دروغ محض نیست، بلکه میتواند در شکلگیری و انتشار، بعد کمرنگی از حقیقت را در خود داشته باشد.
در زبان قرآن، واژههایی که به نوعی میتوانند مفهوم شایعه (اخباری که صحت و سقم آن به تایید نرسیده است) را افاده کند، به چشم میخورد. «خرص» ، «تقول» و «اختلاق» از این نمونهها هستند. «خرص» ، گفتاری استبر اساس ظن و تخمین ساخته و پرداخته شود، خواه با واقعیت مطابق باشد یا خیر. (10)
قرآن کریم میفرماید: «آنچه میگویند از روی نادانی است و جز از روی خرص سخن نمیگویند.» (زخرف: 20) در آیه دیگری میفرماید: «مرگ بر خراصون; آنان که به غفلت در جهل فرو ماندهاند.» (ذاریات: 10- 11) از این آیات برمیآید که عنصر اساسی خرص، ظن و گمان و زمینه مشوب به ناآگاهی است و خرص لزوما خلاف واقع نیست، از اینرو، تفسیر خرص به «کذب» درستبه نظر میرسد.
کلمه «تقول» ، که با لفظ «علیه» متعدی میشود، به معنای نسبت دادن چیزی به کسی است، بدون هیچگونه استناد و دلیل.قرآن کریم میفرماید: «و اگر پیامبر برخی سخنان را از خود بر ما ببندد...» (الحاقه: 44) این واژهها نیز عبارت از بافتن سخنان و مطالبی است که به تایید نرسیده.
واژه «اختلاق» نیز معنای لفظ پیشین را دارد، در قرآن کریم آمده است: «ما در این آخرین آئین، چنین سخنی نشنیدهایم و این جز بافته و پرداخته نیست.» (ص: 7) کلماتی نیز به فرایند شایعهپراکنی و بعضا به اهداف آن اشاره دارد; از آن جمله است; شیوع، اذاعه و ارجاف. «شیوع» و «اشاعه» به معنای پراکندن، گسترش و انتشار آمده است.از اینرو، میگویند: "شاع الحدیث و التسر و اشاعه صاحبه و رجل مشیاع" (11) در قرآن کریم، در بیان ماجرای «افک» آمده است: «برای کسانی که دوست دارند درباره مؤمنان تهمت زنا شایع شود، در دنیا و آخرت، عذابی دردآور مهیاست.» (نور: 19) واژه «اذاعه و ذیوع» به معنای ظهور و انتشار است.گویند: «رجل مذیاع» ; یعنی کسی که راز را افشا میکند و جمع آن «مذاییع» است. (12)
حضرت علی علیه السلام در وصف مؤمنان راه یافته میفرماید: «نه مفسدهجو هستند و نه فتنهانگیز، نه در پی اظهار و اشاعه (فحشا) هستند و نه مردمی سفیه و لغوگو» . (13)
لفظ «اذاعه» علاوه بر معنای «انتشار و پراکندن» ، بر «اظهار» نیز دلالت دارد.قرآن کریم میفرماید: «و چون خبری، چه ایمنی و چه ترس، به آنهابرسد، آن را درهمه جااظهارمیکنند.» (نساء: 83) واژه «ارجاف» نیز - چنانکه پیش از این گفته شد - به معنای اشاعه باطل و اخبار دلهرهآور و نگرانکننده است.این کلمه در اصل به معنای اضطراب است، به این دلیل، به دریا «رجاف» گویند; زیرا در لرزش و جنبش است. «ارجاف مردم به چیزی» به معنای پخش اخباری است که موجب پریشانی و سراسیمگی شود.بنابراین، واژه ارجاف به هدف شایعهپراکنی نیز اشاره دارد.
قرآن کریم در سوره نور، نحوه انتقال و انتشار شایعه را (در حدیث افک) چنین تشریح میکند: «آنگاه که سخن را از دهان یکدیگر میگرفتید و چیزی بر زبان میراندید که درباره آن هیچ نمیدانستید، میپنداشتید که کاری خرد و آسان است و حال آنکه نزد خدا کاری بزرگ بود.» (نور: 15) «تلقی» گرفتن سخنی است که دیگری گفته و تقیید آن به «السنه» برای دلالتبر آن است که خبر مزبور بدون تحقیق و تدبر، زبان به زبان میگردد.جمله «و تقولون بافواهکم» عطف بر جمله گذشته است و در حقیقت، تفسیر آن محسوب میشود. (14)
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که «شایعه» خبری است که زبان به زبان میگردد و بدون هیچگونه تفحص و تحقیق و حصول یقین از صحتیا سقم آن، به صورت شفاهی میان افراد انتشار مییابد و اگرچه به نظر خرد و آسان میآید، ولی میتواند پیامدهای گران و زیانباری برای جامعه داشته باشد.
۹۳/۰۳/۳۱