۱۲ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

مروز جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی مواجه است، لیکن جنگ نرم - که دیدم همین تعبیر «جنگ نرم» توی صحبتهای شما جوانها هست و الحمدللَّه به این نکات توجه دارید؛ این خیلی برای ما مایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خوشحالی است - خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانی باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. یعنی شما افسران جوانِ جبهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مقابله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی با جنگ نرمید.

اینی که چه کار باید بکنید، چه جوری باید عمل کنید، چه جوری باید تبیین کنید، اینها چیزهائی نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائی است که خود شماها باید در مجامع اصلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان، فکری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان، در اتاقهای فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است در مقابله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی با یک حرکت همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جانبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی متکی به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی علمیِ رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای. باید با این جریان شیطانیِ خطرناک مقابله شود.

آنها برای حمله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی به جمهوری اسلامی استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از دیدگاه آنها استدلال تامی است. در یک نقطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیائی، یعنی این نقطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خاورمیانه، خلیج فارس، دریای سرخ، شمال آفریقا، بخشی از مدیترانه - این حوزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیمی است دیگر - مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی امت اسلامی واقع شده. الان شما ببینید از این پنج تا، شش تا گذرگاه آبیِ حساسِ حیاتی که در دنیا وجود دارد، سه تایش توی این منطقه است: تنگه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی هرمز است، کانال سوئز است، باب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المندب است. اینها گذرگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مهمی است که تجارت جهانی متوقف به اینهاست. شما نقشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی جهان را بردارید جلوی رویتان نگاه کنید، خواهید دید که این چند تا مرکز چقدر برای ارتباط تجاری و ارتباط اقتصادی دنیا مهم است. بنابراین، این منطقه، منطقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی حساسی است. حالا در این منطقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بسیار حساس، یک قدرتی دارد قد میکشد و روزبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روز خودش را بیشتر نشان میدهد. این قدرت با همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خواسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های استکباری و دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کمپانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و شبکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های عظیم اقتصادیِ مفسد فی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گری مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، این خیلی برای دستگاه استکبار مهم است. دستگاه استکبار فقط ایالات متحده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آمریکا نیست، یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپائی نیست؛ دستگاه استکبار یک شبکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تری است که شامل اینهاست؛ شبکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی صهیونیستی هست، شبکه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی تجار اساسیِ بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی هست، مراکز پولیِ عظیم دنیا هست؛ اینها هستند که مسائل سیاسی دنیا را دارند طراحی میکنند؛ دولتها را اینها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورند، اینها میبرند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهای اروپائی هستند، خیلی از این نفتخوارهای ثروتمند منطقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خودمان هستند، با یک چنین قدرتِ رو به رشدِ رو به اعتلای در حال قدکشی بشدت مخالفند؛ بنابراین هرچه بتوانند، در مقابله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی او کار میکنند. توی این سی سال هم بیکار نماندند، هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند؛ مگر آن وقتی که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی به نقطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای برسانید که امکان آسیب پذیری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت کنار میکشند و توطئه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها تمام خواهد شد. اینی که من توی این چند سال به دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآوری و جنبش نرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افزاری و ارتباط صنعت و دانشگاه و اینها این همه تأکید کردم، برای خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان علم است.۱۳۸۸/۰۶/۰۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۴
نادر حقانی شمامی


سبک زندگی از نظریه نشأت می‌گیرد یا نظریه از سبک زندگی؟ نسبت هستی شناسی با سبک زندگی چیست؟ آیا می‌توان با «تزریق» یک انگاره‌ی وجود شناختی، آدمیان را به ساخت عالمی متناسب با آن انگاره متمایل کرد؟ آیا می‌توان با یک سبک از زندگی، منظومه ای هستی شناختی را در ذهن آدمیان متولد کرد؟
۱. «سبک زندگی» هرچند مفهومی نوپدید نیست، لیکن دیر زمانی نیست که جایگزین مفاهیمی چون «طبقه اجتماعی» برای جبران جاماندگی تفکر اجتماعی در توضیح تحولات متأخر شده است. سبک زندگی تا زمانی که در پارادایم علم جدید استفاده می‌شود، معنا و اقتضائات تاریخی‌اش را با خود به همراه دارد. اما زمانی که قرار است در نسبت با منطق دیگری چون منطق دینی استفاده شود، بهتر آن است که برایش معادلی در تاریخ دین یافت شود. یافتن این معادل به محقق کمک خواهد کرد تا ردّ مناسبات این مفهوم را با سایر مفاهیم دینی پیدا کند.
حساسیت نسبت به مفهوم سبک زندگی در محافل علمی به خصوص از زمانی که رهبر معظم انقلاب آن‌را نرم افزار تمدّن اسلامی خواندند، بیش از گذشته شد. آنچنان که از تعریف رایج برمی آید اجزای تشکیل دهنده‌ی سبک زندگی که این مفهوم را توضیح می‌دهد از قبیل خانواده، ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، کسب و کار و رفتارهای فردی و اجتماعی در محیط‌های مختلف، ابعاد نوپدیدی در زندگی ما نیستند و طبعاً می‌توان در میان انحاء تفکر و علوم متولد شده در تاریخ فرهنگ و تفکر اسلامی، در قبال آنها مفهومی را یافت که امکان مطالعه‌ی آن‌را در منطق و ادبیات دینی تسهیل کند.
رهبر معظم انقلاب خود اصطلاح «عقل معاش» را در مفهوم جامع خود، مترادف مفهوم سبک و فرهنگ زندگی دانستند. این بدان معناست که لازم است برای فهم درست این مفهوم و بهره بردن از مآثر فکری و تمدنی در پاسخ به مسائل مرتبط با آن، به دنبال کشف مفاهیم معادل باشیم. این نوشتار تلاشی در همین زمینه است.
۲. در متون شاخص عرفان نظری می‌توان به عنوان فهم اسلامی مفهوم «سبک زندگی» زمینه ای را یافت. در فهم عرفانی، میان نشئه ی ناسوتی انسان و درک وجود شناختی او نسبت وثیقی برقرار است. توضیح آنکه در عرفان نظری انسان دارای سه حضرت، سه عالم یا سه مقام دانسته می‌شود. هرکدام از این عوالم تربیت مخصوص و علم مخصوص و عمل مناسب با آن مقام و نشئه را اقتضاء دارد. در نظر عرفا نشئه‌ی بالادستی واجد حضرت وجود شناختی است. آن‌را عالم غیب، نشئه ی آخرت کبری و مقام روحانیت و عقل می‌دانند.
به تعبیر امام راحل رضوان الله تعالی علیه بالاترین و شریف‌ترین علم متکفل تربیت آدمی در این نشئه و مقام است و آن علمی است که: «تقویت و تربیت عالم و روحانیت و عقل مجرد را کند، علم به ذات مقدس حق و معرفت اوصـاف جـمـال و جـلال، و عـلم بـه عـوالم غـیـبـیـه تـجـردیـه، از قـبـیـل مـلائکـه و اصـنـاف آن، از اعـلى مـراتـب جبروت اعلى و ملکوت اعلى تا اخیره ملکوت …»*
با این وصف عالم جبروت یا آخرت کبری یا عقل، راجع به کمالات عقلی و وظائف روحی است و آنچنان که امام (ره) می‌فرمایند: «متکفل این علم پس از انبیا و اولیا ( علیهم السلام)، فلاسفه و اعاظم از حکما و اصحاب معرفت و عرفان هستند. (همان) دو نشئه و مقامی که ذیل این عالم شمرده می‌شود، اول نشئه ی برزخ یا ملکوت است که عالمی بین العالمین است (حکما از این مقام به «عالم خیال» هم یاد می‌کنند) و دانی ترین حضرت انسانی هم دنیاست که مقام ملک و شهادت است.
در نظر عرفان اسلامی علم متناسب و مقتضی عالم ملکوت (برزخ) راجع به اعمال قالبیه و وظایف آن است که به طور خاص به کیفیت حصول محاسن اخلاق می‌پردازد. نشئه ی شهادت و دنیا عالم اعمال قالبیه و ظاهره ی نفس است. علم ناظر بر آن در زبان دین، عام فقه و مبادی فقه گفته می‌شود و در زبان حکمت و فلسفه علم الاجتماع، آداب معاشرت و تدبیر منزل و سیاست مدن خوانده می‌شود. (توضیح اینکه به طور سنتی متفکران و حکمای پیشین به دسته بندی علوم می‌پرداختند؛ رایج‌ترین دسته بندی از ارسطو به بعد مبتنی بود بر تقسیم سه‌گانه‌ی علم به : اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن که در شاخه‌ی حکمت عملی قرار می‌گرفتند. فارابی نیز در احصاء العلوم از همین تقسیم بندی تبعیت می‌کند)»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۸
نادر حقانی شمامی