افسران جنگ نرم
شما جوانانی که گفتیم افسران جوان
مقابلهی با جنگ نرم هستید، از من نپرسید که نقش ما دانشجویان
در تخریب مسجد ضرار کنونی چیست؛ خوب، خودتان بگردید نقش را پیدا کنید. یا
مقابلهی با نفاق جدید، یا تعریف عدالت. من اینجا بیایم بنشینم
یک بحث فلسفی بکنم، عدالت چند شعبه دارد، چه جوری است. حالا بامزه این است
که ایشان میگویند توی یک جمله بیان کنید. معروف است یک نفری زمان شیخ
انصاری پسرش را آورده بود نجف. دید طلبهها درس میخوانند و ملا
میشوند و شیخ انصاری هم خوب، شخص بزرگی بود؛ هوس کرد پسرش را طلبه کند. آمد
به پیش شیخ انصاری، گفت شیخنا! این نوجوان را من آوردهام و
خواهش میکنم تا فردا که میخواهیم راه بیفتیم برویم، شما او را فقیه کنید!
عزیزان من! شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبههی جنگ نرم،
یکیاش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه
باشد. ببینید، من در مورد بعضیتان به جای پدربزرگ شما هستم. من
نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روی توهم، بلکه از روی بصیرت. شما
جوانید - مرکز خوشبینی - مواظب باشید نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه
نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد،
نگاه بدبینانه شد، نگاه «چه فایدهای دارد» شد، به دنبالش
بیعملی، به دنبالش بیتحرکی، به دنبالش انزواء است؛
مطلقاً دیگر حرکتی وجود نخواهد داشت؛ همانی است که دشمن میخواهد.