ابزار فرهنگی مورد استفاده غرب که با عناوین متفاوتی؛ از جمله ناتوی فرهنگی، شبیخون فرهنگی، تهاجم فرهنگی و ...، از آن یاد شده برای فروپاشیدن نظام سیاسی جمهوری اسلامی طراحی شده است. برای مثال در این جا به عبارت «ناتوی فرهنگی» اشاره می کنیم. استفاده از عبارت »ناتوی فرهنگی«، بیانگر گسترد گی حجم معارضه علیه ایران محسوب می شود. زمانی آمریکایی ها برای مقابله با تأثیر و نفوذ کمونیسم به اروپای شرقی، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو را ایجاد کردند که عمده فعالیت آن مبتنی بر نظامی گری بود. حال برای جلوگیری از نفوذ ایران در عرصه داخلی، منطقه ای و بین المللی از ناتوی فرهنگی بهره می برند. ناگفته پیداست که استفاده از تمام ابزارهای رسانه ای، تبلیغاتی و اطلاعاتی در ناتوی فرهنگی صورت می گیرد و در این حمله و شبیخون، هدف، از بین بردن فرهنگ برای جدایی آن، از سیاست است. همان طور که در شبیخون فرد یا کشور مورد تهاجم هیچ اطلاعی از طرف حمله، ابزارها، اراده و توان آن، ندارد در شبیخون فرهنگی نیز کشور هدف هیچ اطلاعی از ابزارها و توان کشور حمله کننده ندارد.
از اوان شکل گیری جمهوری اسلامی ایران و بعد از تسخیر سفارت آمریکا در ایران هجمه ای از جنگ نظامی (البته نیابتی)، اطلاعاتی، اقتصادی و نرم توسط این کشور علیه ایران، شکل گرفت. ابزارهای این چهارگانه فوق متفاوت از هم بوده اند، ولی اهداف چهارگانه نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی و نرم مشترک بوده؛ براندازی و تغییر رژیم (regime change).

مانند بسیاری از اصطلاحات علوم انسانی جنگ نرم نیز تعریف واحدی ندارد، با این حال آنچه در مورد آن وفاق وجود دارد این است که: «مفهوم جنگ نرم (soft war) در مقابل جنگ سخت (hard war) است»، در یک تعریف شفاف تر و کامل تر بایستی گفت که جنگ نرم یک اقدام پنهان متشکل از عملیاتهای سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی توسط کشوری است برای تأثیر و تغییرات دلخواه و مطلوب در کشور هدف.

ناتوی فرهنگی در ایران؛ این پدیده در ایران با شاخص هایی مانند ایجاد نابسامانی اقتصادی، شکل دادن به نارضایتی در جامعه، تأسیس سازمانهای غیردولتی در حجم گسترده، جنگ رسانه ای، عملیات روانی برای ناکارآمد جلوه دادن دستگاه دولت، تضعیف حاکمیت ایران از طرق جامعه شناختی و نافرمانی مدنی و نهایتا ناتوی فرهنگی متبلور شده است. مهمترین جلوه و ابزار این پدیده در ایران همان قسمت آخر یعنی «ناتوی فرهنگی» است. ورود این اصطلاح به ایران از اوایل دهه 1370 و با روشنگری های رهبر انقلاب صورت گرفت. سخنرانی سال 1371 ایشان در مورد «تهاجم فرهنگی»، هشداری به نظام اجتماعی و سیاسی برای مراقبت روانی از چارچوب های هویتی بود. در ناتوی فرهنگی فرهنگ هم به عنوان ابزار محسوب می شود و هم هدف اولیه تأثیرگذاری در نظر گرفته میشود.

با گذشت بیش از سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی (انقلابی که با مقابله سلطه و با امپریالیسم آمریکا و صهیونیزم جهانی درهم آمیخته است)، انعکاس ارزشها و مبانی سیاسی انقلاب اسلامی و استمرار «استکبارستیزی» در کسوت جنبش های جدید اجتماعی کابوس شب و روز جبهه غرب و به خصوص آمریکا شده است. شکل گیری ظرفیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت از ایدئولوژی ای که نظام سیاسی سرمایه داری در بسته های مختلف (فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی)، سبب شده تا آمریکا بودجه های میلیارد دلاری برای استحاله فرهنگی و سیاسی ایران در نظر بگیرد. از فعال کردن اپوزیسیون گرفته تا تلاش برای استحاله فرهنگی تا ترویج روحیه مصرف گرایی، یأس نسبت به نظام سیاسی در جامعه، تا شایعه پراکنی و ... .

جدا کردن نظام سیاسی از نظام اجتماعی به عنوان هدف غایی؛ در این بین جدا کردن نظام سیاسی از نظام اجتماعی در ایران به عنوان مهم ترین هدف سیاسی آمریکا تلقی می شود. نظام سیاسی که مبنای خود را مبارزه با «سلطه» تعریف کرده و نظام اجتماعی که در بستر فرهنگ سلطه ستیزی، جامعه پذیر شده است. تلاش در جهت رها کردن این بعد از رژیم سیاسی، بدون تردید شبیه ریختن روغن به چرخ دنده های خشک ماشین «سیاست تغییر رژیم ایران» توسط آمریکا تلقی می شود. تلاش برای ایجاد شکاف بین این دو ساختار همان چیزی است که از آن با عنوان «جدایی افکار عمومی جامعه از نظام سیاسی» یاد می شود که از هر طریقی ممکن است صورت گیرد (به چند مورد در زیر اشاره می کنیم)؛

الف)جنگ تصویر؛
پخش فیلمهای ضد خانوادگی و تبلیغات منحرف کننده و مستهجن شبکه های «فارسی وان» و «من و تو»، استفاده از بنگاههای خبری «بی بی سی فارسی»، «صدای آمریکا«،«صدای اسرائیل» و ...، همه راهبردهایی است که مورد استفاده غرب قرار گرفته است. استفاده از این ابزار را «جنگ هنر، تصویر و مستطیل رنگی» نامیده اند، توان این ابزار برای جابه جایی افکار و رفتار عمومی بسیار حائز اهمیت بوده و هست.

ب) تقویت ایده جنبش دموکراسی (البته) به سبک آمریکایی؛ گسترش دموکراسی با محوریت اومانیسم و مستمسک قرار دادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامن زدن به مطالبات صنفی و اجتماعی و همچنین سازماندهی نارضایتی ها و نافرمانی مدنی به وسیله مطبوعات و ... .
ج) پاشنه آشیل قرار دادن غریزه جنسی هم به عنوان ابزار و هم هدف توسط غرب و دستگاه رسانه ای این بلوک در قالب استفاده از نمادهای اروتیکال و جنسی، این مقوله را می توان در تمامی برنامه های تلویزیونی، خبری و تبلیغاتی غرب که در ماهواره ها پخش می شود، مشاهده کرد. این ابزار برای بی تفاوت کردن نسل جوان نسبت به نظام سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است.

د) بهره وری از دیپلماسی عمومی و تلاش برای مخاطب قرار دادن نظام اجتماعی و نه نظام سیاسی به عنوان طرف مذاکره و موضوع مذاکره. شبیه ایجاد سفارت خانه مجازی توسط وزارت امور خارجه آمریکا برای تأثیرگذاری بر قشر تأثیرپذیر جامعه.

بهره وری از ابزارهای فرهنگی هم برای اضمحلال فرهنگی و هم برای تغییر تعهدات عمومی نسبت به تعلقات نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. مقوله ای که با جنگ نیابتی آمریکا در ایران در 8 سال ابتدای انقلاب برای این کشور قابل دسترس نبود، اینک در لوای باب کردن آلودگی فرهنگی سینه سپر کرده است. بنابراین استفاده از فضای فرهنگی جامعه توسط آمریکا برای تغییر نظام سیاسی در اولویت سیاست خارجی این کشور قرار دارد. ابزار فرهنگ، ابزار بی سر و صدایی است و هزینه کمی نیز دارد، چراکه نه تنها نیازی به آماده کردن افکار عمومی دنیا برای جنگ وجود ندارد (آن چیزی که در کاربرد ابزار نظامی نیاز به آن است) بلکه در صورت موفقیت، هزینه های مالی و انسانی کمی نیز در بردارد. نگاهی به تاریخ اسلام و رویارویی با آندلس در اسپانیا و تحت تأثیر قرار دادن فرهنگ برای فروپاشی ساختار جامعه سیاسی به خوبی مؤید این جمله است.

هدف از تحت تأثیر قرار دادن جامعه، انزوای سیاسی است برای اینکه نظام سیاسی اسیر آن شود. لذا استفاده از ابزار رسانه و دروغ از ابتدای انقلاب برای تأثیر بر رفتار انتخاباتی مردم و ایجاد بی تفاوتی سیاسی، موجود بوده است. مشارکت سیاسی یکی از شاخص های اصلی توسعه سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. برای انزوای این کشور بهترین ابزار ترغیب به بی تفاوتی نسبت تعلقات این کشور بوده که این مقوله نه تنها در گذشته موجود بوده و از اوایل انقلاب توسط غرب پیگیری می شده، بلکه در آینده نیز ادامه خواهد داشت. حضور 85 درصدی مردم در انتخابات نشان دهنده این بود که رفتار سیاسی مردم، رفتاری فعال است، هرچند که در شیرین نماندن طعم مشارکت سیاسی برای نظام، غرب تمام تلاش خود را برای ایجاد قائله 88 انجام داد و البته در انتخابات 92 نیز انجام خواهد داد. که جا دارد به برخی سناریوهای غرب در این زمینه اشاره ای کوتاه داشته باشیم.

اولین هدف غرب ایجاد طرحی است که در آن نظام جمهوری اسلامی از منطق مقاومت در سیاست خارجی و مسأله هسته ای اجتناب کند. به نظر میرسد مطلوب غرب رساندن نظام به این نقطه است که افکار عمومی بین دو گفتمان مذاکره و گفتمان مقاومت، مجبور به انتخاب شود. این تلاشی است که غربیها به شدت دنبال می کنند و مجموعه مهندسی رفتار سیاسی بیرونی نسبت به نظام، حول این محور رقم می خورد، در این قالب تحلیلی، می توان رفتارهای داخلی و خارجی را تحلیل کرد. نمی توان منکر این بود که جریان انحراف و فتنه در رفتار، گفتار، پنهان و آشکار طالب مذاکره هستند. استفاده از ابزارهای نرم برای برجسته کردن جریان انحراف و فتنه و به خصوص تلاش برای جدایی بین نحله های سیاسی داخل، هدفی است که جامعه را از سیاست ناامید میکند که بی تردید در صدر اولویت های سیاسی غرب قرار دارد. براین اساس حاصل جمع فرمول های موجود غرب، این خواهد شد که توان نظام سیاسی معطوف به انسجام در عرصه داخلی شود. آن چیزی که نیروی نظام سیاسی را بیش از پیش به خود معطوف می کند و اراده ملی برای رسیدن به اهداف ملی را تحت تأثیر قرار دهد.

مروری بر سناریوهای امنیتی غرب برای تولید چالشهای انتخاباتی در نیمه دوم سال ضروری است. در این بین یک نکته مهم، «تئوری آنتی پیچ» است، آنتی پیچ عبارت است از تولید پیچ امنیتی با این هدف که ایران نتواند از «پیچ بزرگ تاریخی» عبور کند.

در این بحث که مقدمات آن هم اکنون مشهود است، موضوعات اقتصادی و به خصوص تحریمها نقش مؤثری دارند. در تحریم، کاهش سطح تولید و افزایش دستمزد رخ خواهد داد و به این دلیل که سلاح نرم و تبلیغات نیز پشت سر آن قرار دارد موجب افزایش سطح مطالبات و توقعات در داخل می شود. نارضایتی ها اقتصادی شاید بخشی از آن استفاده از قدرت هوشمند و نه نرم توسط غرب علیه ایران باشد، ولی زمینه این را فراهم می کند که بر افکار عمومی تأثیر گذاشته تا متأثر از «عدم تحمل افکار عمومی»، نظام به غرب در خصوص مذاکرات هسته ای امتیاز دهد. بنابراین انعطاف نظام سیاسی در پس نارضایتی های اجتماعی خواهد بود که زمینه آن توسط رسانه های غربی (بازوی جنگ نرم) از یکسو و فشارهای اقتصادی (به عنوان بعد اصلی قدرت هوشمند) از دیگر سو اتفاق می افتد. شرایطی که مطلوب غرب خواهد بود تا هم مشارکت سیاسی در انتخابات 92 و هم تأثیر آن منفعلانه شود.
 

راه های مقابله با جنگ نرم

راه های سلبی: برای مقابله با جنگ نرم، نخست بایستی ویژگی های این نوع جنگ را آنالیز کرده و خوب شناخت؛ بایستی جامعه هدف این مقابله یعنی افکار عمومی به خوبی روشن شود؛ آگاه سازی افکار عمومی نسبت به دروغ پراکنی های غرب با تقویت رسانه های خودی و تلاش برای بین المللی کردن این رسانه ها به درستی صورت گیرد تا نظام سیاسی و اجتماعی پیوندی گسست ناپذیر از هم داشته باشند.

راه های ایجابی: بهره وری از منابع قدرت نرم مثل «ایدئولوژی اسلامی»، «قدرت نفوذ رهبری»، «حماسه آفرینیها»، «درجه بالای وفاداری ملت به حکومت» و ... . از دیگر راه های ایجابی، گسترش دامنه و شمول فعالیتهای فرهنگی چه در عرصه داخلی و چه بین المللی است.
 
تقویت نیازهای اقتصادی و فرهنگی مردم از دیگر راههای مقابله با جنگ نرم است. بهره وری از وزن ایران برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی دنیا از طریق کاربرد دیپلماسی عمومی در این زمینه بسیار مهم است. استفاده از عملیات روانی متقابل علیه غرب و به ویژه استفاده از رسانه برای پرده برداری از فجایع حقوق بشری آمریکا یکی دیگر از راه های استفاده از قدرت نرم است.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی